نویسندگان
چکیده
با شکلگیری دولتهای مدرن پس از وستفالیا جوامع نامتجانس به سبب تنوع قومی با چالشهای سیاستگذاری در قبال اقوام روبرو بودهاند. از دلایل مهم این چالش تحمیل مرزهای سیاسی جدید پس از تجزیه کشورها یا تأمین منافع قدرتهای بزرگ و همچنین زمینههای فرهنگی و اجتماعی بوده است. باید گفت نوع سیاستگذاری عمومی نسبت به اقوام با توجه به نگرش تهدید یا فرصت دیدن اقوام در ارتباط است. اهمیت موضوع سبب گردید تا این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای درصدد بررسی مدلهای سیاستگذاری عمومی دولتها در قبال اقوام و میزان تأثیرگذاری آنها در جوامع نامتجانس برآید. در همین راستا پژوهش نشان خواهد داد که چهار مدل سیاستگذاری همسانسازی، ادغام سازی، تکثرگرایی و مدل میان فرهنگی در قبال اقوام وجود دارد و از بین آنها مناسبترین مدل، مدل میان فرهنگی است؛ مبانی این مدل با کاربست در عصر جهانیشدن نیز مطابقت داشته چراکه از یکسو بدون نفی خردهفرهنگها منجر به وحدت ملی شده و از سوی دیگر در عصر جهانی تعامل با سایر فرهنگها را گسترش میدهد.
کلیدواژهها