نویسندگان
چکیده
رویکرد فلسفی نسبت به انسان و سیاست میتواند نگرش موجود به جنگ را موردبررسی و بازنگری قرار دهد. هدف اصلی این تحقیق شناخت و تبیین نقش رویکردهای فلسفی در ممانعت از جنگ است. مسئله اصلی این پژوهش مشخص نبودن نقش رویکردهای فلسفی در ممانعت از جنگ است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که نقش رویکردهای فلسفی در ممانعت از جنگ چیست؟ فرضیه ارائهشده عبارت است از اینکه بین نقش رویکردهای فلسفی و ممانعت از جنگ رابطه معنادار وجود دارد و رویکردهای فلسفی مانع جنگ میشود. این پژوهش نظری به روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری با اسناد کتابخانهای گردآوریشده است. نتایج تحقیق نشان میدهد چنانچه بر اساس مبانی فلسفی به موضوع صلح پرداخته شود بسیاری از عوامل محرک جنگ علیرغم تنوع آن قابل پیشبینی و کنترل خواهد بود؛ بنابراین، رویکردهای فلسفی از یکسو میتواند در عوامل محرک جنگ اثر بگذارد و از سوی دیگر مانع از نقشآفرینی کجفهمیها و تعصبات افراطی میگردد. بر اساس عقل محوری نیز فهم صحیح و مشترک از صلح، امنیت و حفظ کرامت انسانی بهعنوان اصول مشترک ملتها و حکومتها به دست میآید. این فهم مشترک منجر به تصمیم سازی شده و میتواند بهعنوان یک راهکار مؤثر در دفع جنگ در اختیار تصمیم گیران قرار گیرد.
کلیدواژهها